تهران
آفرینش، علی و غدیر، سروده جدید شاعر آیینی کشور
[ad_1]
فرائی متولد ۱۳۲۲ شهرستان زنجان است که به سبک عراقی علاقه زیادی دارد و به پدر شعر و ادبیات شهرری معروف است.
وی تاکنون بیش از ۳۵ هزار بیت شعر در قالبهای مختلف آئینی، عرفانی و انقلابی و اجتماعی سروده و شعر ذیل را نیز به مناسبت عید سعید غدیر سروده است.
آفرینش،علی وغدیر
ابتدای آفرینش بود ، نور پنج تن
قبل ازآدم وجودچون بلور پنج تن
ابتدای آفرینش بود و معمار ازل
می سرشتندگلی،باتکیه برخیرالعمل
ابتدای آفرینش بود ، آدم ساختند
روح حق دراودمیده،دربلاانداختند
ابتدای آفرینش بود ، خط ترسیم شد
رازهادرگوش خلقت ازخدا،تعلیم شد
ابتدای آفرینش بود ، راز انتظار
چشم درراه علی،افرشتگان بی شمار
چشم زیبای ملائک بود ، بردر دوخته
از خدا نام دلارای علی “ع” آموخته
فاطمه ام علی ،درگردکعبه درطواف
همچو پروانه،به گردشمع،امادرمطاف
دروجودش دردپنهان،ناگهان هشدارداد
اضطراب و درد مادررا ، کمی آزارداد
کرد نجوا ، ای خد ا و ند توانای عزیز
آبرومندم ، تو اکنون ،آبرویم را مریز
ازبرایش لحظه ای دیواره رابشکافتند
طفل ومادر،درمیان کعبه،خودرایافتند
آسیه،سارا ومریم، همنفس باقدسیان
رویش گل راتماشاکرده،باچشمان جان
پس علی اعجازگونه،پای بردنیاگذاشت
همچوخورشیدی زکعبه،پای بردلهاگذاشت
جام خلقت ازشراب عشق،چون لبرزشد
باعلی هستی به وجدآمد،چه دل انگیزشد
دامن پاک محمد”ص”شدعلی”ع”پرورده تر
با خدا آمیخت جان را ، در مقام یک بشر
اولین مرد مسلمان اوست ، درنه سالگی
مرد ایثار و عدالت ، در کمال سادگی
بدرو خیبر ، تکیه گاهی بود، بر رزمندگان
درتمام جنگ ها،باعشق وایمان، جانفشان
هرکجااحساس می شدیک خطرآنجاعلی است
درمصاف عبدودها، می توان گفتن یلی است
پایمردی های او ، اسلام نو را، بیمه کرد
دشمنان دین حق را ،جمله سرآسیمه کرد
ازهمه بالاتر او، درحق شناسی عارف است
رازهای پشت پرده مانده را،او کاشف است
درعبادت خویش را،ازیادبرده نزد دوست
اوخدارا دیده ، باخلّاق هستی روبروست
شدپیمبر ،شهرعشق وباب آن مولا علی
نور دل افزای او ، از روز خلقت منجلی
آخرین حج رسول الله ، چون پایان رسید
دشت جحفه،صوت جبریل امین درجان شنید
ای محمد ، دین حق راباعلی ، تکمیل کن
از برای انتخاب جانشین ، تعجیل کن
در بیابان امر شد ، یک طرح نو انداختند
از جهاز اشتران ، یک جایگاهی ساختند
خطبه ای جان جهان،درآن فضا ایرادکرد
کرد تکمیل رسالت ، شادمان اوتاد کرد
جان عالم مصطفی،دست علی بالاگرفت
در”غدیر خم ، ولایت همزمان معناگرفت
شیعه ازآن روز ،دل داده به پیمانِ علی
هستی وموجودی خودبسته،برجانِ علی
دلخوشم،هستی”فرائی”دست ودامان علی
زنده و پاینده ای شاعر ، به احسان علی
همچنین سرودههای دیگری با عنوان”من درکنف تشعشع خورشیدم” و “من ذرّه ام” از این شاعر برگزیده کشور منتشر شده است که به زیر میآید:
من درکنف تشعشع خورشیدم
باچشم دلم، نگاه کردم، دیدم
با گوش حقیقت شنوابشنیدم
ایکاش،تواین نکته همی دانستی
اجرام و سما، برای انسانچیدم
نقش رخ تست،هرچه را می بینی
از این سخن یار، به خود بالیدم
یک آینه، در مقابل من بگرفت
درآینه، من کل جهان را دیدم
آن هاهمه، تصویرخودمن بودند
ازشوق وشعف،حضوراو نالیدم
بیخودشدم ازخویشتن ازرحمت او
از بانی و نقاش ازل، پرسیدم
من کیستم ای رب؟بجزبنده ی تو
شرمنده، ز دیده اشک ها باریدم
آن بنده نواز، باعطوفت فرمود:
ای بنده کنون، گناه تو بخشیدم
درگاه خداوند توانای جهان
افتادم وخاک پای اوبوسیدم
لبخند به لب، مرا تماشامی کرد
من نیز،به رسم بندگی،کوشیدم
صدشکر،ازاین موهبت عیدغدیر
من درکنف تشعشع خورشیدم
من ذرّهام
(به ذرّه گرنظرِلطف، بوتراب کند )
(به آسمان رود و کارِ آفتاب کند )
مصرع دوم،ازحضرت علی(ع) است
کنف = سایه- کرانه
منبع