کردستان
ترسی که عشق هم معنی میشود
[ad_1]
به گزارش ایرنا، این ترس با ما بزرگ شد و قد کشید و خود من هنوز هم که هنوز است وقتی به مطب پزشک میروم، استرس همه وجودم را می گیرد و می توانم صدای بلند ضربان قلبم را بشنوم، بماند که این مراجعه حتی اگر برای یک درد ساده و کوچک هم باشد، به اندازه یک جراحی سخت برایم ترس دارد.
جالب تر اینکه زادروز من و ابوعلی سینا هم یکی است و هر ۲ اول شهریور به دنیا آمده ایم و بارها شده به شوخی در این روز گفته ام انصاف نیست، بوعلی سینا بشود شیخ الرییس و من هیچ.
با همه این ترس، آرزوی دوران کودکی همه ما این بود که دکتر یا معلم شویم، ظاهرا دنیای کودکی ما در این ۲ شغل خلاصه می شد که به نوعی از هر دوی آنها هم حساب می بردیم و هم دوستش داشتیم و عاقبت این دوست داشتن بود که قدرت بیشتری داشت و برای همین هم متقاضیان رشته علوم تجربی هر سال بیشتر و بیشتر شد تا این گروه در کنکور سراسری پرجمعیت تر از دیگر گروههای امتحانی و دانشگاهی باشد.
هرچند همه آنهایی که تنها در زنگ انشا دلشان می خواست دکتر بشوند، نشدند و تعداد آنهایی که از کنکور سراسری توانستند به دانشگاههای علوم پزشکی راه پیدا کنند، زیاد نبود ولی سر و کار همه آنها و ماها بارها و بارها به پزشکان افتاده است و هیچ وقت بی نیاز از دکتر نبودهایم، همانهایی که با صبر و حوصله حرفهایمان را می شوند و دردهایمان را درمان می کنند و عقیده دارند که شفا دست خداست و ما مردم هم می گوییم: دکتر وسیله است.
دکترها در دوران دانش آموزی از زرنگ ترین شاگردها و در دوران دانشگاه از سخت کوشترین دانشجویان بودند و وقتی حرف از حقوق از مزایا می شود، همه حق می دهیم که دریافتی آنها بیشتر از دیگران باشد چرا که با جان آدمها و سلامت آنها سر و کار دارند و یک لحظه غفلت آنها شاید باعث شود علاوه بر مهر خطای پزشکی، عذاب وجدانی ابدی نصیبشان شود.
در مهلکه کرونا
تلاش پزشکان را همه آنهایی که افرادی از این قشر را در خانواده خود دارند، بیشتر به چشم دیدهاند، یکی از نمونه هایی که ما در خانواده داریم، پسرعمویم معین است، او ۲ سال در رشته فیزیک تحصیل کرد و به یکباره تصمیم گرفت تا به دنبال علاقه خود برود، یک سال تمام خودش را در اتاقی حبس کرد و درس شد همه زندگی و تفریحش و بعد از آن معین را در هیچ مهمانی و دورهمی خانوادگی ندیدیم تا بالاخره مزد زحمتش را گرفت و در رشته پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی کردستان قبول شد، او حالا در بخش کرونای بیمارستان شهید بهشتی قروه در حال خدمت است.
فروردین امسال شاید سخت ترین روزهای کارش بود او که بیشتر از یک سال درگیر رسیدگی به بیماران مبتلا به کرونا بود، حالا می دید که خانواده اش درگیر این بیماری شده اند و بیشتر از همه نگران پدر و مادرش بود، مادرش به خاطر وخامت حالش در بیمارستان بستری شد و او باید بر اساس سوگندنامه پزشکی، مادرش را هم به چشم دیگر بیماران می دید.
اگرچه وجود پزشکان در هر شرایطی مهم و ضروری است اما در مهلکه کرونا، نقش آنان بسیار پررنگ تر از گذشته بود، شرایطی مبهم و ناشناخته که حتی علم پزشکی در برابرش کم آورد و برای مدتها آزمون و خطا بود که بر روی این ویروس آزمایش شد.
زادروز شیخ الرییس ابوعلی سینا از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایرانی که آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت بسیار دارد، به نام روز پزشک نامگذاری شده است.
درباره اش گفته اند «هیچ یک از علوم زمان برای او بیگانه نبود» و خود نیز گفته در ۱۸ سالگی تمام دانشهای زمانه را فرا گرفته و بر آنها چیره شده بود، طوریکه سالها بعد گفت: «آنچه در آن زمان میدانستم، به همان گونه است که اکنون می دانم و تا به امروز چیزی بر آن نیافزودهام» و چنین گفت: آنگاه که بیمار در مراحل شدید و بحرانی قرار گرفته و پزشک مضطرب و نگران است، تنها امید بخش دل او، اطمینان به قدرتی بی پایان و هستی بخش است که بر سراسر وجودش حکومت میکند و درمان واقعی بدست توانای اوست.
پزشکی تنها یک حرفه و شغل نیست، پزشکان در روزهای همهگیری بیماریهای سخت علاوه بر اینکه در خط مقدم مبارزه بودند، خود هم درگیر بیماری شدند و در تاریخ بسیار دیده و شنیدهایم که پزشکان برای بدست آوردن داروهای خاص یک بیماری نتایج اولیه را روی خود امتحان و آزمایش کردهاند.
کرونا که آمد در خط اول مقابله با این ویروس بودند، با همه رنج و سختی ناشی از کار شبانه روزی، از پا نایستادند و برای درمان بیماران تلاش کردند هر چند این بیماری درمانی نداشت اما این مساله باعث نشد، ناامید شوند و همواره برای بیماران منشا امید بودند.
در روزهایی که همه ما به فکر سلامتی خود بودیم و در خانه می ماندیم تا کووید ۱۹ ما را مبتلا نکند، آنها در کشاکش خط مقدم، مدافع سلامت مردم شدند و جانشان را به خطر انداختند تا سوگندی که خورده اند، روی زمین نماند.
شاید دردناکترین نکته که خانواده پزشکان میتوانند، بشنوند این بود که کادر اداری دانشگاه علوم پزشکی کردستان (رییس و معاونتها) در روزهای اوج کرونا، وصیتنامه خود را نوشتند و جانشین اضطراری آنها هم انتخاب شد و این یعنی دست شستن از جان، درست مانند روزهای جبهه و جنگ که فرمانده جایگزین انتخاب میشد تا اسلحه دفاع از میهن بر زمین نماند.
در خط مقدم مقابله با کرونا
رییس دانشگاه علوم پزشکی کردستان با تاکید بر اینکه هیچ واژهای نمیتواند عشق و فداکاری پزشکان را توصیف کند، گفت: پزشکان در مدت شیوع کرونا، ایثارگرانه در خدمت بیماران مبتلا به کووید ۱۹ بودند.
دکتر فرزین رضاعی با بیان اینکه سه نفر از کادر درمان کردستان بخاطر ابتلا به کووید ۱۹ جان خود را از دست دادند، اضافه کرد: این افراد در ارتباط مستقیم با بیماران مبتلا در بیمارستانها بودند و پس از درگیری با آن جان خود را از دست دادند.
وی به افزایش کار پزشکان در روزهای شیوع کرونا اشاره کرد و افزود: بدلیل کمبود نیرو، پزشکان علاوه بر وظیفه روزمره خود در مراکز ۱۶ ساعته هم حضور داشته و به مردم خدمت کردند.
رییس دانشگاه علوم پزشکی کردستان عقیده دارد که پزشکان ضامن سلامت جامعه، امنیت روحی بیماران و فرشتگان نجاتی هستند که درد جسم را با روح بلندشان در سایه لطف الهی التیام میبخشند و سرمایه زندگیشان را در راه همنوعان نثار کردهاند.
رضاعی افزود: حضور مسوولانه پزشکان در کوران کرونا فصل درخشانی است که به واسطه قرابت و همراهی با عظمت معنوی ارزشهای، صبر و استقامت، ایثار و جانفشانی، جاودانگی یافته و با پشتکار و عشق به خدمت، فضای فرهنگی جامعه پزشکی را عزت و آبرو بخشیده است.
بار گران کادر درمان
پزشکان با وجود تمام زحماتی که در درمان بیماران متحمل شده و میشوند گاهی مورد بی مهری قرار میگیرند و از درآمدهایشان با حسرت و گاهی با شک و تردید صحبت شده و یا از زیر میزی گرفتن برخی هایشان سخن میگویند.
البته در هر قشری تعدادی هستند که به رسالت خود اعتقادی ندارند ولی آنهایی که در شرایط سخت کرونا پای کار بودند و دست از جان خود کشیدند، ثابت کردند، پزشکی برایشان تنها یک شغل نیست چون سوگند خورده اند، نجات بخش جان همنوعان خود باشند.
این روزها همه پزشکان و دیگر کادر درمانی خسته هستند، کاش با استفاده از ماسک، رعایت کمی فاصله از هم، خط کشیدن دور دورهمیها و عمل به توصیههای بهداشتی، کمی از بار گران و سنگینی که به دوش دارند، کم کنیم.
منبع